Daily Study Schedule-logo

Daily Study Schedule

Religion & Spirituality Podcas

تمامی متون استفاده شده کتاب مقدس از نسخه هزار نو ، حق چاپ نسخه ۲۰۱۴ نشر ایلام است، و کلیه حقوق آن محفوظ است.

Location:

United Kingdom

Description:

تمامی متون استفاده شده کتاب مقدس از نسخه هزار نو ، حق چاپ نسخه ۲۰۱۴ نشر ایلام است، و کلیه حقوق آن محفوظ است.

Language:

Persian


Episodes

لوقا باب ۲۱

3/28/2024
21:1 عیسی به اطراف نگریست و ثروتمندانی را دید که هدایای خود را در صندوق بِیت‌المالِ معبد می‌انداختند.در آن میان بیوه‌زنی فقیر را نیز دید که دو قِران در صندوق انداخت.عیسی گفت: «براستی به شما می‌گویم، این بیوه‌زن فقیر از همۀ آنان بیشتر داد.زیرا آنان جملگی از فزونی دارایی خویش دادند، امّا این زن در تنگدستی خود، تمامی روزی خویش را داد.»چون برخی در وصف معبد سخن می‌گفتند که چگونه با سنگهای زیبا و هدایای وقف شده مزیّن است، عیسی گفت:«زمانی خواهد آمد که از آنچه اینجا می‌بینید، سنگی بر سنگ دیگر نخواهد ماند بلکه همه فرو~خواهد ریخت.»پرسیدند: «استاد، این وقایع کِی روی خواهد داد و نشانۀ نزدیک شدن آنها چیست؟»پاسخ داد: «به‌هوش باشید که گمراه نشوید؛ زیرا بسیاری به نام من خواهند آمد و خواهند گفت: ”من همانم“ و ”زمان موعود فرا~رسیده است“. از آنها پیروی مکنید.«و چون خبر جنگها و آشوبها را می‌شنوید، نهراسید. زیرا می‌باید نخست چنین وقایعی رخ دهد، ولی پایان کار بلافاصله فرا~نخواهد رسید.»سپس به آنها گفت: «قومی بر قوم دیگر و حکومتی بر حکومت دیگر بر خواهند خاست.زلزله‌های بزرگ و قحطی و طاعون در جایهای گوناگون خواهد آمد، و وقایع هولناک روی داده، نشانه‌های مَهیب از آسمان ظاهر خواهد شد.«امّا پیش از این همه، شما را گرفتار کرده، آزار خواهند رسانید و به کنیسه‌ها و زندانها خواهند سپرد، و به‌خاطر نام من، شما را نزد پادشاهان و والیان خواهند بردو این‌گونه فرصت خواهید یافت تا شهادت دهید.این را خوب به خاطر بسپارید که پیشاپیش نگران نباشید در دفاع از خود چه بگویید.زیرا به شما کلام و حکمتی خواهم داد که هیچ‌یک از دشمنانتان را یارای مقاومت یا مخالفت با آن نباشد.حتی والدین و برادرانتان، و خویشان و دوستانتان شما را تسلیم دشمن خواهند کرد و برخی از شما را خواهند کشت.مردم همه به‌خاطر نام من از شما نفرت خواهند داشت.امّا مویی از سرتان گُم نخواهد شد.با پایداری، جان خود را نجات خواهید داد.«چون بینید اورشلیم به محاصرۀ سپاهیان درآمده، بدانید که ویرانی آن نزدیک است.آنگاه آنان که در یهودیه باشند به کوهها بگریزند و آنان که در شهر باشند از شهر بیرون شوند، و آنان که در دشت و صحرا باشند به شهر درنیایند.زیرا آن روزها، روزهای مکافات است که در آن هرآنچه نوشته شده تحقق خواهد یافت.وای بر زنان آبستن و مادران شیرده در آن روزها! زیرا مصیبتی عظیم دامنگیر این سرزمین خواهد شد و این قوم به غضب الهی دچار خواهند گشت.به دَم شمشیر خواهند افتاد و در میان همۀ قومهای دیگر به اسارت برده خواهند شد و اورشلیم لگدمالِ غیریهودیان خواهد گشت تا آنگاه که دوران غیریهودیان تحقق یابد.«نشانه‌هایی در خورشید و ماه و ستارگان پدید خواهد آمد. بر زمین، قومها از جوش و خروش دریا پریشان و مشوش خواهند شد.مردم از تصور آنچه باید بر دنیا حادث شود، از فرط وحشت بی‌هوش خواهند شد، زیرا نیروهای آسمان به لرزه در خواهد آمد.آنگاه پسر انسان را خواهند دید که با قدرت و جلال عظیم در ابری می‌آید.چون این امور آغاز شود، راست بایستید و سرهای خود را بالا بگیرید، زیرا رهایی شما نزدیک است!»و این مَثَل را برای آنها آورد: «درخت انجیر و درختان دیگر را در نظر آورید.به محض اینکه برگ می‌دهند، می‌توانید ببینید و دریابید که تابستان نزدیک است.به همین‌سان، هرگاه ببینید این چیزها رخ می‌دهد، درمی‌یابید که پادشاهی خدا نزدیک شده است.آمین، به شما می‌گویم، تا همۀ این امور واقع نشود، این نسل نخواهد گذشت.آسمان و زمین زایل خواهد شد، امّا سخنان من هرگز زوال نخواهد پذیرفت.«به‌هوش باشید، مبادا عیش و نوش و مستی و نگرانیهای زندگی دلتان را سنگین سازد و آن روز چون دامی به‌ناگاه غافلگیرتان کند.زیرا بر همۀ مردم در سرتاسر جهان خواهد آمد.پس همیشه مراقب باشید و دعا کنید تا بتوانید از همۀ این چیزها که به‌زودی رخ خواهد داد، در امان بمانید و در حضور پسر انسان بایستید.»عیسی هر روز در معبد تعلیم می‌داد و هر شب از شهر بیرون می‌رفت و بر فراز کوه معروف به زیتون شب را به صبح می‌آورد.صبحگاهان مردم برای شنیدن سخنانش در معبد گرد می‌آمدند.

Duration:00:05:18

امثال سلیمان باب ۷

3/28/2024
7:1 پسرم، سخنان مرا نگاه دار و فرمانهای مرا نزد خود ذخیره کن.فرمانهای مرا نگاه دار تا زنده بمانی؛ تعلیمات مرا همچون مردمک چشم خویش پاس دار.آنها را بر انگشتان خود بربند و بر لوحِ دل خویش بنگار.به حکمت بگو: «تو خواهر منی»، و فهم را دوست خویش بخوان.تا تو را از زن زناکار حفظ کنند، و از زن بیگانه که سخنان تملّق‌آمیز می‌گوید.زیرا از پنجرۀ خانۀ خویش و از پسِ شبکۀ آن، بیرون را نگریستمو در میان ساده‌لوحان، در بین جوانان، جوانی کم‌عقل دیدمکه در کوچه از نزدیکی گوشۀ او می‌گذشت و از راهِ خانۀ او می‌رفت،شامگاهان، آنگاه که روز رنگ می‌باخت و تاریکیِ شب دامن می‌گسترد.و اینک، زنی به دیدار او آمد، در لباس فاحشه، با خباثت دل.زنی یاوه‌گو و سرکش، که پاهایش در خانه تاب نمی‌آورَد؛دَمی در کوچه‌ها و دمی دیگر در میدانها در گوشه‌ای به کمین است.پس او را بگرفت و ببوسید و روی خویش بی‌حیا ساخت و گفت:«نزد من قربانیهای رفاقت است؛ زیرا امروز نذرهایم را ادا کرده‌ام.پس به دیدار تو بیرون آمدم و تو را سخت جستجو کرده، یافتم!بر بستر خود دیباها از کتان مصری گسترانیده‌ام؛بسترم را با مُر و عود و دارچین عطرآگین کرده‌ام.بیا تا بامداد از عشق سیر شویم؛ بیا تا یکدیگر را از عشق سرمست کنیم!زیرا شوهرم در خانه نیست و به سفری دراز رفته است.کیسۀ پر از پول با خود برده و تا بَد‌رِ کامل باز نخواهد گشت.»پس او را با سخنان بسیار بفریفت و با چرب‌زبانی اغوا کرد.و جوان بی‌درنگ از پی او روان شد، همچون گاوی که به کشتارگاه می‌رود و آهویی که به دام گرفتار می‌آید،تا آنگاه که تیری بر جگرش می‌نشیند، چونان پرنده‌ای که به سوی دام می‌شتابد، و نمی‌داند که به بهای جانش تمام خواهد شد.پس حال، ای پسرانم، به من گوش فرا~دهید و به آنچه می‌گویم توجه کنید.دل شما به راههایش متمایل نشود و در طریقهایش گمراه نگردد.زیرا بسیاری را از پا درافکنده و کشتگانش بی‌شمارند.خانۀ او راهِ گور است، که تا به حُجره‌های مرگ سرازیر می‌شود.

Duration:00:03:25

اعداد باب ۱۱

3/28/2024
11:1 باری، قوم به سبب سختیهای خویش در گوش خداوند شکایت کردند، و چون خداوند این را شنید، خشمش افروخته شد. پس آتش خداوند در میان ایشان شعله‌ور گردید و قسمتهایی از اطراف اردوگاه را در کام کشید.آنگاه قوم نزد موسی فریاد برآوردند و موسی نزد خداوند دعا کرد و آتش خاموش شد.پس آن مکان تَبعیرَه نامیده شد، زیرا آتش خداوند در میان ایشان شعله‌ور گردیده بود.اما گروه مختلط و نااهلی که در میان ایشان بودند، به‌شدّت حرص خوراک داشتند، و بنی‌اسرائیل نیز باز گریان شده، گفتند: «کیست که ما را گوشت بخوراند؟یادِ آن ماهیها که در مصر مفت می‌خوردیم، و یادِ آن خیارها و خربزه‌ها، و تره‌ها و پیازها و سیرها به خیر!اما اکنون جان ما خشک شده است، و در برابر چشمانمان تنها همین مَنّا است و بس.»مَنّا همچون تخم گشنیز بود با منظری مانند مروارید.قوم می‌گشتند و آن را جمع می‌کردند؛ سپس با آسیاب می‌ساییدند و یا در هاون می‌کوبیدند و آن را در دیگی پخته، از آن گِرده‌ها می‌ساختند. طعم آن همچون طعم نان روغنی بود.شبانگاه، هنگامی که شبنم بر اردوگاه می‌نشست، منّا نیز با آن فرو~می‌ریخت.موسی شنید که قوم در همۀ طایفه‌هایشان هر یک به در خیمۀ خود می‌گریند. پس خشم خداوند سخت شعله‌ور شد، و در نظر موسی نیز ناپسند آمد.موسی به خداوند گفت: «چرا با خدمتگزار خود به بدی عمل کردی؟ و چرا در نظرت فیض نیافتم، که بار تمامی این قوم را بر من نهادی؟آیا من به همۀ این قوم آبستن شده‌ام؟ یا من ایشان را زاده‌ام که به من می‌گویی، ”همچون دایه که طفل شیرخواره را می‌بَرد، آنان را بر سینۀ خود ببر،“ به سرزمینی که برای اجدادشان قسم خوردی؟گوشت از کجا فراهم کنم تا به همۀ این قوم بدهم؟ زیرا نزد من گریان می‌گویند: ”ما را گوشت بده تا بخوریم.“من به تنهایی یارای حمل تمامی این قوم را ندارم؛ این بار برای من بسیار سنگین است.اگر می‌خواهی با من بدین‌گونه عمل کنی، پس اگر در نظرت فیض یافته‌ام مرا به یکباره بِکُش تا تیره‌بختی خود را نبینم!»پس خداوند به موسی گفت: «هفتاد تن از مشایخ اسرائیل را که می‌دانی مشایخ قوم و صاحبمنصبان آنانند، نزد من گرد آور و ایشان را به خیمۀ ملاقات بیاور تا در آنجا با تو بایستند.و من نازل شده، در آنجا با تو سخن خواهم گفت، و از روحی که بر توست گرفته، بر ایشان خواهم نهاد تا با تو بار این قوم را حمل کنند و تو به تنهایی آن را حمل نکنی.قوم را بگو: ”خود را برای فردا تقدیس کنید که گوشت خواهید خورد. زیرا گریان در گوش خداوند گفتید: ’کیست که ما را گوشت بخوراند، زیرا در مصر ما را خوشتر می‌گذشت.‘ پس خداوند شما را گوشت خواهد داد تا بخورید،نه یک روز فقط، و نه دو، یا پنج، یا ده، و یا بیست روز،بلکه یک ماه تمام، چندان که از بینی‌تان به در آید و از آن بیزار شوید، زیرا خداوند را که در میان شماست رد کردید و در حضور وی گریسته، گفتید: ’آخر چرا از مصر بیرون آمدیم؟“‘»اما موسی گفت: «قومی که من در میان ایشانم، ششصد هزار پیاده‌اند و تو می‌گویی: ”به ایشان گوشت خواهم داد تا یک ماه تمام بخورند!“آیا می‌توان گله و رمۀ کافی یافت تا برای ایشان ذبح شود؟ آیا اگر تمام ماهیان دریا برایشان گرد آید، کفاف ایشان را خواهد داد؟»خداوند به موسی گفت: «آیا دست خداوند کوتاه شده است؟ اکنون خواهی دید که کلام من بر تو واقع خواهد شد یا نه.»پس موسی بیرون آمده، سخنان خداوند را به قوم بازگفت. و هفتاد تن از مشایخ قوم را گرد آورد و ایشان را گرداگرد خیمه قرار داد.آنگاه خداوند در ابر نازل شده، با موسی سخن گفت و از روحی که بر وی بود، گرفته، بر آن هفتاد شیخ نهاد. و چون روح بر ایشان قرار گرفت، نبوت کردند ولی بدان ادامه ندادند.اما دو مرد در اردوگاه باقی مانده بودند که نام یکی اِلداد بود و نام دیگری میداد، و روح بر ایشان نیز قرار گرفت. ایشان در زمرۀ ثبت‌شدگان بودند، اما به خیمه بیرون نرفته بودند، و در اردوگاه نبوت کردند.آنگاه جوانی دوان~دوان رفته، موسی را خبر داده، گفت: «اِلداد و میداد در اردوگاه نبوت می‌کنند.»پس یوشَع پسر نون که از جوانی دستیار موسی بود، گفت: «ای سرورم، موسی، ایشان را باز دار.»اما موسی وی را گفت: «آیا تو به‌خاطر من حسد می‌بری؟ کاش که تمامی قوم خداوند نبی بودند و خداوند روح خود را بر ایشان افاضه می‌کرد.»پس موسی و مشایخ اسرائیل به اردوگاه بازگشتند.آنگاه بادی از جانب خداوند وزیده، بِلدرچینها را از دریا برآورد و آنها را به اندازۀ دو ذِراع بالاتر از زمین و در حدود یک روز راه به این جانب و یک روز راه به جانب دیگر، بر اطراف اردوگاه فرو~ریخت.و قوم برخاسته، تمام آن روز و تمام آن شب و نیز تمام روز بعد بِلدرچین جمع کردند. هیچ‌کس کمتر از ده حومِر جمع نکرد. آنگاه آنها را در تمامی اطراف اردوگاه برای خود گستردند.اما گوشت هنوز زیر دندانهایشان بود و جویده نشده بود...

Duration:00:06:17